برداشت هايي از دعاي ابوحمزه ثمالي

برداشت هايي از دعاي ابوحمزه ثمالي

توکّل به پروردگار یعنی تفویض امور به دست او، نه امید به اعمال

 

«مَعْرِفَتِي يَا مَوْلَايَ دَلِيلِي عَلَيْكَ وَ حُبِّي‏ لَكَ‏ شَفِيعِي‏ إِلَيْكَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِي بِدَلَالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِي إِلَى شَفَاعَتِك‏» یکی از مطالب عمده بین عبد و معبود، توکّل و اعتماد و وثوق است که اگر باور این باشد که از طرفی انسان می‌تواند اعتماد خدا به خود را جلب کند و از طرفی تکیه به اعتماد ذوالجلال و الاکرام بدهد، آن‌وقت است که نگاه، نگاه به عمل نیست؛ نگاه اعتماد به مولاست. یک موقع وثوق و اعتماد یکی به عملش است و یکی اعتمادش به لطف و عنایت و شفاعت اوست. عمده مطلب مهم آن‌هایی که اهل نجات می‌شوند، اعتماد کامل به ذوالجلال و الاکرام است و این نکته مهمّی است. این اعتماد به ذوالجلال و الاکرام و این که به لطف و رحمت خدا تکیه کنند، نه به عمل خود، عامل نجاتشان می‌شود.وقتی باور داشت که این‌جا جز او چیزی نیست، این توکّل به خدا در وجودش زیاد می‌شود و جالب این است که حال اعتماد به عمل خودش هم کم می‌شود؛ یعنی طرفینی است. هر موقع توکّل و اعتماد به خدا زیاد شد، اعتماد به عمل کم می‌شود امّا هرموقع توکّل و اعتماد به خدا ضعیف شد، امید انسان به عمل خودش زیاد می‌شود. این یک نکته بسیار مهم و کلیدی است که انسان از یک طرف اعتماد به ذوالجلال و الاکرام دارد، از طرفی هم می‌داند که عمل خودش عمل مناسبی نیست.

سختی‌ها در برابر چه کسانی ذلیلند؟

امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب(صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: «مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ وَ تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَاب‏ »  هر که به پروردگار عالم تکیه و توکّل کند، عزّوجلّ مورد وثوقش باشد – که از نشانه‌های این که انسان بگوید «أَنَا وَاثِقٌ»، من اعتماد به تو دارم و تو مورد اعتماد من هستی، توکّل به خداست، باید به خدا توکّل بکند تا اعتمادش معلوم شود – « ذَلَّتْ لَهُ الصِّعَابُ »، دشواری‌ها در مقابل او ذلیل می‌شوند، یعنی سهل و آسان می‌شوند.پس کسی که اعتماد به ذوالجلال و الاکرام دارد و ذوالجلال و الاکرام واثق اوست و می‌گوید: «أَنَا وَاثِقٌ»، طبیعی است که توکّل به خدا می‌کند و با این توکّل دشواری‌ها برایش آسان می‌شود، توکّل به عمل نمی‌کند. لذا برای همین هم « تَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الْأَسْبَاب » یعنی آن‌وقت سهل و آسان اسباب برایش فراهم می‌شود. این‌جا علیه الاسباب است، نه علیه الاعمال. این یکی از نکات بسیار مهم است.حالا شاید یکی سؤال کند و در این چند جلسه گذشته هم عرض کردم که گاهی انسان می‌گوید: اگر من امیدم به رحمت ذوالجلال و الاکرام است، « وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِي إِلَى شَفَاعَتِك » هستم، پس دیگر نیازی به عمل ندارم. دیگر چرا عمل کنم؟

از تو حرکت، از خدا برکت

پیامبر عظیم‌الشّأن می‌فرمایند: این اشتباه است و باید بدانی که اتّفاقاً باید کار کنی، منتها با کار توکّل معنا می‌دهد. دارد که پیامبر عظیم‌الشّأن دیدند بعضی در عمل فردی و عمل اجتماعی‌شان، راجع به این که ذوالجلال و الاکرام وثوقشان است، اشتباه کردند. از جمله حضرت از یک جا رد می‌شدند، دیدند این‌ها یک زمانی کشت و کار می‌کردند، الان دیگر هیچ کاری نمی‌کنند..لذا وقتی پیامبر رد می‌شدند و دیدند که «قَوْماً لَا يَزْرَعُونَ قَالَ مَا أَنْتُمْ ‏ » فرمودند: شما چکاره‌اید؟ « قَالُوا نَحْنُ الْمُتَوَكِّلُونَ » گفتند: ما توکّل به خدا کردیم، بالاخره خدا می‌رساند. خدا رزّاق است. حضرت فرمودند: « قَالَ لَا بَلْ أَنْتُمُ الْمُتَّكِلوُن » خیر، شما متوکّل به خدا نیستید، بلکه شما سربارید. بله، پروردگار عالم رزّاق است امّا این منافات با کار کردن ندارد. بیان می‌فرماید: از تو حرکت، از خدا برکت و این خودش می‌شود عبادت.

 

لزوم دقّت در صحّت عمل

در باب عمل هم همین حال را دارد. اتّفاقاً باید عمل انجام دهیم و خوب و دقیقش را هم انجام دهیم.یک زمانی یکی از اولیا خدا می‌فرمودند: آن مرد الهی و عظیم‌الشّأن، آیت‌الله العظمی شاه‌آبادی در مسجد جامع بازار یک بحثی را راجع به همین که انسان نباید ولو به لحظه‌ای امیدی به عملش داشته باشد، اصلاً کأنَّ هیچ عملی را انجام نداده است، بیان می‌فرمودند. یکی از شاگردان آیت العظمی شاه‌آبادی شنیده بود یک نفر آمده از یکی از آقایان در بازار که پای صحبت آقا بودند، سؤال شرعی می‌کند و در سؤالش به ریز مسئله هم ورود پیدا می‌کند و آن شخص به او می‌گوید: حالا مگر عمل من و تو چه هست که ریزش را هم سؤال می‌کنی؟ مثلاً شک بین سه و چهار چه می‌شود و اگر فلان شد، چه. گفته بود: عمل را انجام بده، خیلی ریز نشو. گفت: من به آقا گفتم که چنین صحنه‌ای را دیدم. گفتند آقا در فرمایشاتشان بیان کردند: بعضی صحبت من را اشتباه برداشت کردند. اتّفاقاً باید شما آن‌قدر دقیق شوید که حتّی مواظب باشید ببینید بدنتان آرام شد، ذکر رکوع و سجده را گفتید یا خیر. اگر آرام نبود، اگر عمدی باشد که باطل است. یعنی اتّفاقاً باید با این دقّت نظر عمل کنی و عملت را خیلی دقیق و ظریف انجام بدهی منتها حالا به این عمل هم نگاه نکنی و دل نبندی. نه این که بگویی حالا من که عملم، عمل نیست، من که می‌خواهم ساکن شفاعت ذوالجلال و الاکرام بشوم، من که می‌خواهم لطف پروردگار عالم شامل حالم شود، حالا دیگر چه نیازی است که عمل من دقیق باشد، بخوانم بروم و …لذا باید دقّت در عمل باشد و عمل صحیح انجام دهیم؛ یعنی صحّت عمل داشته باشیم؛ چون قبولی عمل که عن الله است امّا صحّت عمل به دست من و شماست. یعنی هنر این است که با وجود صحّت عملت، به عمل خود نگاه نکنی، به لطف او نگاه کنی. این نکته ظریفی است. وإلّا اگر بگویی: توکّل به خدا، ولش کن ،هر چه شد، شد؛ می‌شود همان که حضرت فرمود: این سربار است، توکّل به خدا نیست. یعنی شما معنای توکّل به خدا را نگرفتید.

معنای آیه «و من یتوکل علی الله فهو حسبه»

باب الحواحج ،حضرت موسی بن جعفر(صلوات اللّه و سلامه عليهما) یک مطلب بسیار عالی را بیان می‌فرمایند. «سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» از حضرت راجع به آیه شریفه «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» هر کس توکّل به پروردگار کند، خدا برای او کفایت می‌کند و خدا برای او بس است، سؤال کردند. «فَقَالَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ دَرَجَاتٌ مِنْهَا » حضرت فرمودند: برای این توکّل به پروردگار عالم درجاتی است «أَنْ تَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ فِي أُمُورِكَ كُلِّهَا» این که در همه امورت، در همه مسائل زندگیت توکّل به خدا کنی، «فَمَا فَعَلَ بِكَ كُنْتَ عَنْهُ رَاضِياً» آن‌وقت حالا از این‌جا به بعد خدا هر چه با تو کرد، تو راضی بشوی. نه این که دست روی دست بگذاری و کاری نکنی. « فی امورک » یعنی در افعال و کردارت؛ یعنی این افعال و کردار باید باشد و توکّل کنی و آن‌وقت از این‌جا به بعد از هر چه پروردگار عالم با تو کرد، راضی باشی یعنی هر طوری که برایت پیش آمد، تو از او خشنود باشی. «تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا يَأْلُوكَ خَيْراً وَ فَضْلا » بدانی او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضّلی نیست که کوتاهی نکند؛ یعنی اگر به ظاهر شما توکّل به خدا کردی ولی چیزهای دیدی که به ظاهر برایت خوشایند نبود، بدانی که خدای متعال برای تو خیر و فضل می‌خواهد ولی تو متوجّه نیستی. «وَ تَعْلَمُ أَنَّ الْحُكْمَ فِي ذَلِكَ لَهُ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ بِتَفْوِيضِ ذَلِكَ إِلَيْهِ» می‌فرماید: بدان هر حکمی که پروردگار عالم برای تو می‌کند، حتماً برای تو نفع است. پس توکّل به خدا کن و امورت  را هم تفویض به او کن. «أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد ». حالا « وَ ثِقْ بِهِ فِيهَا وَ فِي غَيْرِهَا » این یعنی همان چیزی که می‌گویی: من واثق به خدا هستم.  آن اعتماد به پروردگار عالم که می‌گویی «أَنَا وَاثِقٌ»، این‌جا معنا پیدا می‌کند، جایی که در همه کارها بر خدا توکّل کنی.پس باید کارهایت را انجام بدهی، خوب هم باید انجام دهی، نه این که بنشینی، آن‌وقت به هرچه خدا برای تو خواست خوشنود باشی و بدانی او غیر از خیر و تفضّل چیزی برای تو نمی‌خواهد. بدانی این حکم الهی برای تو است؛ چون خدای متعال برای تو این‌گونه حکم کرده و بعد مهمّش این است که بدانی توکّل به پروردگار عالم یعنی تفویض امور به دست ذوالجلال والاکرام، نه امید به عملت. تو عملت را انجام بده، دیگر کاری نداشته باش. خدا خودش بلد است. تو موظّفی فقط عمل را انجام بدهی. مابقی را به خدا بسپار. چشم امیدت به عمل نباشد؛ چشم امیدت به تفضّل پروردگار عالم باشد، به رحمت و شفاعت پروردگار عالم باشد. تو در همه جا و در همه کارها باید اعتماد به خدا کنی.

آيت الله دكتر روح الله قرهي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *